تصاویر | آیا ناصرالدینشاه طراح یکی از مراحل سریال «اسکویید گیم» بود؟ | بازی عجیب و غریب شاه قاجار در حرمسرا
تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۶۸۱۲۱
همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: اما آیا میدانستید یکی از مراحل مهم این سریال که زمینه حذف بسیاری از شرکت کنندههای مسابقه مرگ و زندگی داخل سریال را فراهم کرد، صد و اندی سال پیش از ساخت این سریال کرهای در دربار ناصرالدینشاه اجرا میشد؟ با ما همراه باشید.
مرحله خاموش کردن چرغ در سریالسریال بازی مرکب داستان آدمهایی است که به دلیل مشکلات مالی در زندگی به بنبست رسیدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید برایتان جالب باشد که بدانید در دوران قاجار وقتی که برق تازه وارد کشور شده بود، ناصرالدینشاه دست به انجام بازی عجیبی زد که به این مرحله از سریال بازی مرکب بیشباهت نیست. شاید باور کردنش سخت باشد، اما در روزگاری که مردم کوچه و بازار هنوز از نعمت برق بهرمند نشده بودند و به هزار زحمت خانهها را با چراغهای پیسوز روشن نگه میداشتند، برق در درباره ناصرالدینشاه ابزار سرگرمی و بازی شاه قاجار بود. وقتی کاخ با چراغ برقی روشن شد، شاه برای خودش یک سرگرمی دست و پا کرد که به مرحله مذکور سریال بازی مرکب بیشباهت نیست.
او اسم این بازی را که شرکت کنندگانش زنان حرمسرا بودند بازی «چراغ خاموش کردن» گذاشت. به این خاطره از «تاجالسلطنه» دختر ناصرالدینشاه که در کتاب خاطرات او روایت شده است توجه کنید: «این بازی عبارت بود از: خاموش کردنِ چراغ. آنها در تاریکی، حکمِ قطعی در آزادی داشته؛ همدیگر را کتک بزنند، کور کنند، سر بشکنند، دست بشکنند، مختار بودند. تمامِ این خانمها در اول شروع به بازی، در میان تالار مینشستند؛ مشغول صحبت بودند. پدرم در روی صندلی، پهلوی دکمه چراغ مینشست. همینطور که اینها مشغول صحبت بودند، چراغ را خاموش میکرد.
یکمرتبه هرجومرج غریبی ظاهر، صداهای فریاد استغاثه و فحش و ناسزا بلند، فغان بر پا؛ هر کسی مشغول کاری. اگر با اخلاق بود، فوراً به گوشهای خزیده، خود را در زیر نیمکت یا میز یا صندلی مخفی کرده، جانی به سلامت به در میبُرد. اگر وحشی بود، کتک میزد و کتک میخورد، و البته میدانید: در همه جا اکثریت با اشخاص شریر است. پس در همین بینها که صدای هیاهو شیون میکرد، و تاریکیِ مطلق بر عظمتِ آنها میافزود و یک محضر غریبی به حاضرین مینمود، مثل یکی از زاویههای جهنم که انسان منتظر هزاران خطر است: ناگاه چراغ روشن و هرکس بههرحالتی بود دیده میشد.»
وقتی چراغ روشن میشدالقصه زنان شاه که هر کدام بر سر جایگاهشان با هم رقابت و کینه بر دل داشتند، به وقت خاموش شدن چراغ به جان هم میافتادند. وضعیت حرمسرای شاه بعد از روشن شدن چراغ و دعوای حسابی زنان حرمسرا با سکانسی از سریال بازی مرکب که بعد از روشن شدن چراغ خوابگاه پر بود از شرکتکنندگان زخمی بیشباهت نیست. تاجالسلطنه در ادامه خاطراتش به این صحنه اشاره کرده است: « اغلب لباسها پارهپاره، گونهها و صورتها خونآلود، عریان و ...، که از شدتِ کتکخوردن، قطعه بزرگِ لباسشان فقط یکربعِ متر بود. صورتها موحش، موها پریشان، چشمها سرخ و غضبناک. اغلب آنهایی که با احتیاطتر بوده، در زیر میزها و صندلیها پنهان و پاها و دستها بیرون، هیکلهای عجیب غریبی.»
کد خبر 660381 برچسبها ناصرالدین شاه تاریخ - آثار باستانی سریال - سریال خارجی نقد فیلم و سریال تاریخ جهان بازی مرکبمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: ناصرالدین شاه تاریخ آثار باستانی سریال سریال خارجی نقد فیلم و سریال تاریخ جهان بازی مرکب سریال بازی مرکب ناصرالدین شاه خاموش کردن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۶۸۱۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دعای خیر عباسمیرزا در حق ناصرالدینشاه یکساله: پنجاه سال خوشیها ببیند
یکصد و بیست و هشت سال پیش در چنین روزی، ناصرالدین شاه قاجار در آستانهی مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری در سال ۱۲۷۵ خورشیدی (برابر با ۱۷ ذیقعدهی ۱۳۱۳ هجری قمری) به دست میرزا رضا کرمانی در حرم شاه عبدالعظیم در شهرری مضروب و مقتول شد. یادداشت زیر اشارهای به دوران طفولیت او و دعای خیر پدربزرگش، عباسمیرزا برای سلطنت پنجاهساله او است.
آقا محمدخان، پادشاه بلاعقب قاجار، پیش از مرگ نابهنگام خود، برادرزادهاش باباخان یا همان فتحعلیشاه را به ولیعهدی انتخاب کرد. او در زمان حیاتش، علاوه بر تعیین ولیعهدِ خود، جانشین برادرزادهاش را هم برگزید؛ آقا محمدخان، دختر فتحعلیخان قاجار دولّو را که قبلا برای برادرزادهاش باباخان خواستگاری کرده بود، به عقد ازدواج وی درآورد. هدف آقا محمدخان از این وصلت ایجاد التیام میان دو تیرهی قاجارها، یعنی قوانلوها و دولوها بود. با اینکه فتحعلیشاه فرزندان زیادی داشت، لیکن پسر چهارم او، عباسمیرزا را که حاصل همین وصلت بود بر فرزند ارشد او، محمدعلی میرزا دولتشاه، ترجیح داد و به ولیعهدی منصوب کرد. بدینترتیب مطابق سنتی که آقامحمدخان بنیان نهاده بود، عباسمیرزای جوان، به عنوان ولیعهد بر حکومت آذربایجان منصوب شد و همراه میرزا عیسی قائممقام فراهانی (مشهور به قائممقام اول) راهی دارالسلطنهی تبریز شد. زندگی کوتاه اما پر فراز و نشیب عباسمیرزا عمدتا در جنگهای طولانی با روسیهی تزاری و تثبیت مرزها در خراسان بزرگ سپری شد. او که از نوجوانی گرفتار بیماری بود، همواره نگران این موضوع بود که مرگ زودهنگامش (پیش از درگذشت فتحعلیشاه) موجب خروج سلطنت از خاندان او وراثت سایر فرزندان شاه شود از این رو در مکاتبات متعدد به خصوص در نامههایی که در سال پایانی عمرش برای شاه یا فرزندش محمدمیرزا نوشته، از این موضوع سخن گفته و فتحعلیشاه هم در پاسخ به او اطمینان داده که ولیعهدی از خاندان او خارج نخواهد شد. اما در این میان، چند نامهی غیر رسمی از او بهجامانده که خطاب به عروس ارشدش (مهدعلیای آینده و مادر ناصرالدینشاه) نوشته است. او در این نامهها ضمن احوالپرسیهای رایج، در حق «نور چشم» و نوهاش ناصرالدین میرزا دعا کرده که پنجاه سال سلطنت کند!
او در دستخطی به ملکه جهان مادر ناصرالدینشاه (مهدعلیا) چنین مینویسد: «نور چشم عزیزم ملکه جهان گلین خانم کاغذ شما رسید. از سلامت شما خوشوقت شدم. از نور چشمی ناصرالدینمیرزا نوشته بودید ملاحظه شد خداوند نگاهدار او باد امیدوارم با عزت و شوکت زندگی کند. سادات را محترم بشمارد، رعیت را احترام کند حقوق و خدمات همه نوکران را منظور داشته باشد. به محمدمیرزا هم آنچه نوشته بودم نکند در دنیا گرفتار، آخرت هم نخواهد داشت... زیاده فرمایشی نیست. والسلام.» (ثبت به شماره ۲۹۶ - ۱/۷۲۴/۱ - کتابخانه ملی ایران)
عباسمیرزا در دستخط دیگری که از مشهد برای مهدعلیا فرستاده، ضمن احوالپرسی، دعا میکند که ناصرالدینمیرزای یکساله (در زمان نگارش نامه) پنجاه سال سلطنت کند: «در خراسان تحت قبه حضرت امام ثامن ضامن علیهالصلوت والسّلام که دعا مستجاب است دعا میکنم خیرها و خوشیها و کامرانیها کند و از پدرش پنجاه سال خوشوقتیها ببیند با نصرت و عزت؛ به شرط آنکه تمام وصایای مرا رفتار کند...». (لاچینی، ابوالقاسم (۱۳۲۶): احوالات و دستخطهای عباس میرزا قاجار نایبالسلطنه، تهران، بنگاه مطبوعاتی افشاری صص ۵۵-۵۶)
او در دستخط دیگری به محمدمیرزا که در همین ایام نوشته، مجددا همین عبارتها را تکرار میکند: «در آستان حضرت رضا صلوتالله علیه استدعا کردم که دومرتبه آنجا شرفیاب شوم و مسئلت عزت و بقای شما و اولاد شما را کردهام... ایندفعه دعا میکنم که سالها شما راحت و با عزت و ناصرالدینمیرزا در سایه شما سلامت بوده، پنجاه سال بعد از شما خوشیها بیند...». (لاچینی، ص ۵۷)
درواقع منظور عباس میرزا از عبارت «پنجاه سال بعد از شما خوشیها بیند» جانشینی ناصرالدین میرزا به جای پدرش در مقام سلطنت است و همانطور که او خواسته بود، شاه آینده، نیم قرن بر تخت سلطنت نشست و نهایتا مصادف با جشن پنجاهسالگی سلطنتش به ضرب گلولهی میرزارضا کرمانی جان باخت.
۲۵۹57
*پژوهشگر تاریخ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901708