«شهرک» شباهتی با سریال «بازی مرکب» ندارد/ لزوم پوستاندازی سینما
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۳۲۵۶۹
به گزارش خبرنگار مهر، عصر امروز سه شنبه ۱۹ بهمن ماه نشست خبری فیلم سینمایی «شهرک» به کارگردانی علی حضرتی، با حضور این کارگردان و علی سرتیپی تهیه کننده، رویا جاوید نیا، ساعد سهیلی، همایون ارشادی، شاهرخ فروتنیان، کاظم سیاحی، مرتضی ضرابی، بازیگران، عباس عباسی طراح گریم، علیرضا برازنده مدیر فیلمبرداری، نعیم مسچیان طراح صدا، شورا کریمی آهنگساز برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای این نشست، ساعد سهیلی درباره تجربه خود برای تست بازیگری گفت: من خیلی جاها تست دادم و اولین جایی که قبول شدم فیلمی از بهروز شعیبی بود با نام میان ماندن و رفتن بود، مسیول انتخاب بازیگران آن فیلم با جواد عزتی بود.
وی درباره شباهت تست بازیگری در دنیای واقعی با آنچه در فیلم به تصویر درآمده است گفت: البته امیدوارم کسی چنین تست بازیگری را در فیلم شهرک نداشته باشد چرا که بسیار سخت بود.
جاویدنیا نیز تاکید کرد: بازی برای من بسیار چالش برانگیز بود و امیدوارم از دیدن این فیلم لذت برده باشید.
ارشادی ادامه داد: ساعد سهیلی در این فیلم بسیار خوب بود و البته همه بار روی دوش این بازیگر بود. او حتی در یک سکانس هم اگزجره نبود و کاملاً بازی زیرپوستی را ایفا کرد.
علی سرتیپی درباره افزایش فعالیت خود در حوزه بین الملل توضیح داد: بعد از کرونا سینمای ما باید یک پوست اندازی کند و باید فیلمهای خاص تولید شود و نمیتوانیم فیلمی بسازیم که نتواند با دنیا ارتباط برقرار کنیم و اگر به فکر تولید فیلمهای با استاندارد بالا و نمایش آن در خارج از ایران نباشیم سینمای ما تا چند سال آینده از بین میرود و فکر میکنم شهرک میتواند موفقیتهای فرامرزی داشته باشد و همین مساله باعث حمایت من از این فیلم شد.
حضرتی درباره اینکه چرا کار پدر خود را دنبال نمیکند، گفت: کار سینما را از پشت صحنه تئاتر شروع کردم و فکر نمیکنم بخواهم کار پدر خود را ادامه دهم.
کریمی درباره موسیقی فیلم بیان کرد: اندازه موسیقی در فیلم مناسب است ما هم در صحنه و هم در متن به موسیقی نیاز داشتیم که چنین امری رخ داده است.
حضرتی درباره اینکه تا چه اندازه شهرک یک "بازی مرکب" وطنی است: زمانی که در دوره پست پروداکشن بودیم که بازی مرکب پخش شد و این دو هیچ ربطی به هم ندارد و هیچ مشابهتی بین آنها نیست.
سهیلی برای بازی در این فیلم بیان کرد: حضرتی به من گفت که ممکن است پایان این فیلم نشست امروز باشد. بازی در این فیلم برای من عجیب بود چرا که فکر میکردم این فیلم قرار است چگونه با مخاطب ارتباط برقرار کند، علی حضرتی به فیلمنامه کاملاً اشراف داشت و به سوالات من پاسخ میداد.
حضرتی در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان کرد: روایت فیلم در بستر آماده شدن قهرمان داستان در نقش خود است و هرچقدر نقش قهرمان جایگزین هویت خود میشود حس خیال و رویا را ایجاد میکند. خط اولیه قصه درباره یک بازیگر و حضور او در فیلم بود، اما در نهایت به یک حس عمیق میرسد که یادآور زندگی واقعی است.
وی ادامه داد: اگر این فیلم تاثیر خود را میگذارد و مخاطب را درگیر میکند، چرا نباید ساخته میشد.
سهیلی بیان کرد: سعی کردم در فیلم لحظات و صحنهها را باور کنم. اگر درست این مسیر را نمیرفتم کارگردان تذکر لازم را به من میداد. البته ما درباره فیلمنامه خیلی صحبت کردیم تا به یک درک مشترک برسیم.
حضرتی ادامه داد: یادمان نرود که گروه بازیگران در شهرک برای بازی در یک فیلم تمرین میکنند و همه کپشن ها از قبل نوشته شده به همین دلیل منطق این فیلم با فیلمهای کلاسیک متفاوت است.
سهیلی درباره بی مهری داوران دورههای قبل توضیح داد: خوشحالم این نقش مورد توجه قرار گرفته است. امسال بازیهای درخشانی وجود دارد اما چه با سیمرغ و چه بدون آن، هدفی دارم که دنبال میکنم و جشنواره را حتی بدون سیمرغ دوست دارم.
حضرتی گفت: طیف وسیعی از مخاطب میتواند با فیلم ارتباط گیرد چرا که فیلم لایههای مختلفی دارد. سعی میکنیم سال آینده در زمان مناسب فیلم را اکران کنیم.
سرتیپی بیان کرد: من همیشه طرفدار سینمای بدنه هستم و سینمای بدون مردم را دوست ندارم اما معتقدم این فیلم متفاوت بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند.
سهیلی گفت: از آنچه امروز دیدم راضی هستم و امروز مانند کسی که دور از فیلم است آن را تماشا کنم و با آن ارتباط برقرار کنم.
وی درباره دوئل برادران سهیلی در این جشنواره توضیح داد: فکر میکنم سینا هم مانند من سیمرغ برایش مهم نیست. بازی سینا را دیدم و شگفت زده شدم و میتوانم بگویم اصلاً شبیه خودش نبود.
حضرتی در بخش دیگری بیان کرد: ما درباره سینما و قهرمانمان که آرزوی بازیگری دارد فیلم ساختیم اما همه داستان درباره سینما نیست و به تغییر هویت و حسهای جدید و شکل گیری دنیای دیگری است. تفاوت قهرمان داستان با دیگر شخصیتها این است که خیلی سخت زندگی گذشته خود را فراموش کند.
سیاحی درباره شباهت نقشش با نقش وی در سریال کرگدن گفت: فکر میکنم این نقش من با نقش سریال کرگدن متفاوت است.
حضرتی درباره ریختن خاک روی جنازه توضیح داد: حسی که خاک ریختن روی جنازه کفن پوش شده به دلیل حسی بود که باید روی قهرمان بگذارد از طرف دیگر نمیخواستم در فیلم به یک آیین خاص اشاره کنم.
کد خبر 5419850 نیوشا روزبانمنبع: مهر
کلیدواژه: فیلم شهرک علی حضرتی علی سرتیپی چهلمین جشنواره فیلم فجر چهلمین جشنواره فیلم فجر چهلمین جشنواره تئاتر فجر تئاتر ایران سی و هفتمین جشنواره موسیقی فجر هادی حجازی فر فیلم موقعیت مهدی حسین مسافر آستانه فیلم دسته دختران هنرمندان تئاتر موسیقی ایرانی برج میلاد تئاتر شهر ارتباط برقرار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۳۲۵۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد.
به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.
سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند.
در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
منبع: روزیاتو
tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!